سینما و صهیونیسم1
راستی میان صهیونیسم و سینما چه نسبتی است؟این سئوالی استکه در طول عمر صد ساله سینما بسیاری از پژوهشگران وپرسشگران در پی پاسخ آن بودهاند و پس از گذشت این همه سالهنوز هم ذهن بسیاری از صاحبنظران هنر و سیاست معطوف اینپرسش است.
اما چرا"سینما و صهیونیسم"؟
هنر هفتم ازبدو پیدایش (در آستانه آخرین سده از هزاره دوم میلادی) تا امروز،غالبا بر آورنده خواستهها و نمایانگر سیاستهای جهانیصهیونیسم بوده است و این گفتار نه از سر تعصب و تقلید،که بهپشتوانه پژوهش و تحقیق ابراز شده و قابل اثبات است.
امروزه حتی هالیوود نیز منکر این واقعیت نیست که بسیاری ازمهرههای کلیدی در سینمای آمریکا،(صرف نظر از تخصص ایشان در زمینههای گوناگون سینمایی) صرفا به این دلیل که یهودی یایهودی زادهاند ، از میان اقران خود برگزیده شده و مدارج ترقی راپیمودهاند.
گر چه پیروی از آیین موسی علیه السلام به معنای تبعیت از مرامصهیون نیست و از این رو دو واژه یهودی و صهیونیست را چهره پنهان داشته و به همین دلیل نیز بیشتر اعضای باشگاه سریخود را از بین پیروان آیین یهود برگزیده است.
حاصل آن که در تمامی شئون اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی مغربزمین ، ظاهرا همیشه یهودیان (و در حقیقت همواره صهیونیستها) مقدم بودهاند. طبعا هالیوود نیز بعنوان یکی از مظاهر هنر وتکنولوژی مغرب زمین از این قاعده مستثنی نیست و حتی تلاشیهم در جهت انکار این مدعا ندارد. اصولا در نظام اداری پیچیدههالیوود قوانین نانوشته بسیاری وجود دارند که یکی از آنها رجحانیهودیان در تمامی زمینههای هنری ، رسانهای و تخصصی است "قاعده بازی" آن است که همواره یهودیان در اولویتاند و اگریک یهودی از مرام سیاسی صهیونیسم نیز جانبداری کند ، طبعا مدارج ترقی در هالیوود را با سرعت بیشتری خواهد پیمود.اما اگرهمین هنرمند یهودی بیطرف باقی بماند یا ندرتا بر خلاف نظامتبلیغاتی صهیونیسم گام بردارد،به سهولت از گردونه هالیوود بیرونخواهد افتاد.
در نظام مافیایی هزار چهره هالیوود ، برای یک هنرمند ضدصهیونیست (حتی اگر یهودی باشد) جایی وجود ندارد وسرنوشت تلخ بزرگترین هنرمند تاریخ سینما(چارلی چاپلین)گواهی است بر این مدعا.
"چارلز اسپنسر چاپلین"یهودی زاده فقیری بود که دوران کودکیرا در عسرت و تنگدستی گذراند و در نخستین سالهای شکوفاییسینما در آمریکا با تکیه بر خلاقیت و استعداد فردی خود سرانجامبه اوج قله شهرت و افتخار فراز آمد. او بعنوان یک هنرمند یهودی،در اکثر نقشهای سینمایی آغازین خود،تصویری بدیع و جذاب ازیک"یهودی سرگردان"به تماشا گذاشت و این همان الگویمطلوب سیاستگزاران هالیوود محسوب میشد.تدریجا چارلیچاپلین به محبوبترین هنرمند تاریخ سینما تبدیل شد و تهیهکنندگی آثارش را خود بر عهده گرفت.اکنون این مجال برای اوپدید آمده بود تا پس از سالیان متمادی به دل مشغولیهای خویشبپردازد و فارغ از نظام مافیای حاکم بر هالیوود حرف دل خود را بهزبان تصویر بیان کند.ولی لابی صهیونیسم در هالیوود این روالرا نمیپسندید و از همین جا بود که دشمنیها آغاز شد.
"چارلی چاپلین"هنرمند محبوب مردم که پیش از این در اکثر آثارخود بعنوان یک فقیر خانه به دوش،تمثیلی از مظلومیت جهانییهودیان بود،اکنون از قالب"یهودی سرگردان"بیرون آمده و در نقشهایی متفاوت(همچون:انسانی ماشینی ، ثروتمندی عیاش یادیکتاتوری زورگو) نظام ارزشی غرب را به سخره میگرفت و اینروالی نبود که صهیونیستهای هالیوود آن را تحمل کنند. لذاماشین سانسور هالیوود به کار افتاد و چاپلین را نیز همچون بسیاری دیگر از هنرمندان مستقل هالیوود (به جرم واهی کمونیست بودن)برای همیشه از عرصه بازیگری کنار گذاشت. ناگزیر چاپلین بهاروپا رفت و همزمان با ترک هالیوود ، بازگشت او به آمریکا ممنوعاعلام شد! این گونه بود که پرونده هنری مشهورترین بازیگر یهودیتاریخ سینما به جرم عدم تمکین از مرام صهیونیسم بینالملل برایهمیشه بسته شد و او واپسین سالهای عمر خود را در عزلت وگمنامی سپری کرد.
متقابلا بسیاری از گمنامان عرصه سینما به دلیلبرخورداری از حمایت لابی یهود،یک شبه ره صد ساله پیمودند و در ردیف بزرگان سینما قرار گرفتند.از این گروه جمعی یهودی بودند و برخی دیگر صرفا دل در گروه آرمانهای صهیونیسم داشتندو این حکایت تا امروز همچنان باقی است.
سینما،با وجود رقابت تلویزیون با آن،همچنان یکی ازمهمترین کانالهای ارتباط مردمی است،آنچنانکه دیدگاههای خودرا نیز به میلیونها تماشاگر تحمیل و القا میکند.
صهیونیستها خیلی زود به اهمیت تبلیغاتی صنعت سینما پیبردند و برای در اختیار گرفتن آن به تکاپو افتادند. بر این اساس،عجیب نیست که میبینیم طلایهداران صنعت سینمای جهان،بهویژه در آمریکا، اغلب، یهود هستند.کارل مایر آلمانی،سرگئی[میخائیلوویچ]آیزنشتاین-روسی و دیوید وارک گریفیسآمریکایی از جمله این یهودیها هستند.گریفیس سردمدار یهوددر سینمای آمریکا به شمار میآید و با وجود گذشت سالهایبسیار از مرگ او،هنوز در محافل سینمایی یهود از اعتبار فراوان برخوردار است.
دیری نپایید که یهود با خرید مشهورترین شرکتهای تولیدفیلم در جهان،به ویژه در آمریکا،توانستند کنترل این رسانه را دراختیار بگیرند.
طبق مندرجات برخی منابع،بیش از 90 درصد ازکل فعالان عرصه سینمای آمریکا،از تهیه کننده و کارگردان گرفتهتا بازیگر و فیلمبردار و تدوینگر،یهودی هستند.
شاید بتوان گفت،نخستین شرکت تولید فیلم در آمریکا که بازوان اختاپوسصهیونیسم پیش از همه آن را در اختیار گرفت،شرکت فیناگرافاست.این شرکت،تولید فیلمهای صهیونیستی را از سال 1909آغاز کرد.
صهیونیستها تقریبا به طور کامل شرکتهای تولید فیلمهالیوود،مرکز سینمای آمریکا را در تملک دارند.برای مثال،مالک شرکت فاکس قرن بیستم،ویلیام فاکس یهودی است؛شرکت یونیورسال در مالکیت کارل لیمل و شرکت گلدن متعلقبه ساموئیل گلدن و آدلف زوکور است.شرکت مترو نیز در تملکلوییس بی.مایر بود که بعدها در شرکت گلدن ادغام شد و اکنونبه متروگلدن مایر معروف است.ناگفته نماند که پدر لوییس بی.مایر و همچنین جدّ مادری زوکور هر دو،خاخام بودند.شرکتبرادران وارنر در تملک هارنی وارنر و برادران اوست.شرکتپارامونت متعلق به هود کنسون است.بنابراین صاحبان همه اینشرکتها یهودی هستند.همچنین،شرکتهای یونایتد آرتیست وآر.کی.یو به یهود تعلق دارد.
برای توصیف سیطره صهیونیسم بر صنعت سینمای آمریکا،مقالهای در نشریه کریستین فرینیوز(اخبار آزاد مسیحی)چاپلس آنجلس،شماره اول ماه آوریل 1938،منتشر شده که دربخشی از آن آمده است:
صنعت سینما در آمریکا کاملا یهودی است و یهود بدون رقیب در این عرصه میتازند و هر کس را که درجرگه آنان نباشد،از میدان به در میکنند.همه افراددست در کار این صنعت یا یهودی هستند یا طرفداریهود.بر همین اساس،شهر هالیوود به سدوم عصرحاضر تبدیل شده است.هالیوود،شهری است که در آنفضیلت از بین رفته و رذیلت بر آن حاکم است.
شرافتها را سبک میگیرند و اموال را به غارت میبرندو هیچ کس نیست که از این رفتارها جلوگیری کند.آنانبرای تعمیم اجرای نقشههای جنایتکارانه خود،در زیرپردههای دروغ و فریب،از هیچ تلاشی فروگذارنمیکنند.یهود با چنین شیوه کثیفی،اخلاق را در ایننقطه از میان برده،مردانگی و شرافت را خوار کرده وآرمانهای نسلهای آمریکایی را به پستی کشانده است.
مقاله مزبور با این جمله به پایان میرسد:
این صنعت جنایتکارانه را متوقف کنید،زیرا اکنون بهبزرگترین سلاح یهود،برای ترویج ادعاهای گمراه کنندهو فاسد آنها تبدیل شده است.
چندی پیش کتابی به نام مغول سینما در انگلیس منتشر شد.این کتاب،سیطره صهیونیسم بر سینمای جهان را نشان میدهد وطلایهداران یهودی سینما را به مغولها تشبیه میکند؛مغولهاییکه هر جا رفتند،با خود ویرانی و فساد بردند،این کتاب را فیلیپفرینچی،عضو کانون فیلم انگلیس،تألیف کرده است.نخستین فیلم ناطق سینما،فیلم موزیکال خواننده جاز بود کهبهترین گواه بسط سیطره یهود بر سینمای آمریکاست.نقش اولاین فیلم را ال جالسون،خواننده یهودی،بر عهده داشت.او با رنگ،چهره خود را سیاه میکرد و ترانههای سیاهان را میخواند و مانندآنها میرقصید.
تأثیر صهیونیستها بر صنعت سینما،از مدتها پیش آشکارشده است.آنان از همان سالهای آغازین فعالیت سینما،فیلمهاییبر ضد مسلمانان و اعراب ساختند.برای مثال،در سال 1905 فیلمشبهای عربی ساخته شد و در سال 1921،فیلم شیخ با بازیگریرودلف والنتینو روی پرده آمد.در این دو فیلم،زندگی اجتماعیمسلمانان عرب به شکلی تحریفآمیز و مسخ شده تصویر شده ومردان عرب نمادی از افراد شهوت پرست نشان داده شدهاند کهتعداد زیادی زن در حرمسرای آنها زندانی است.چند سال پیشنیز فیلم دیگری به نام شبهای عربی،از نوع فیلمهای جنسی واهانتآمیز نسبت به مسلمانان و اعراب ساخته شد.
شاید بتوان گفت فیلم آهنگ زندگی،اقتباسی از قصه فانیهیرست،نویسنده یهودی،نخستین فیلم تبلیغاتی به نفع یهود استکه در اوایل دهه 1930 ساخته شد.داستان این فیلم درباره یکپزشک جوان یهودی است که به خاطر کمک به بیماران فقیر ازثروت چشم میپوشد.شرکت پارامونت در سال 1937 فیلم شاهشاهان را با هدف تبرئه یهود ساخت.این فیلم مدعی بیگناهییهودیان در مصلوب کردن حضرت مسیح(ع)است.
شرکت برادران وارنر که متعلق به هارنی وارنر یهودی است. در سال 1939،فیلم اعترافات یک افسر نازی را ساخت.این فیلمبه نازیها میتاخت و از یهودیان دفاع میکرد.در این برهه،شرکتهای سینمایی تحت سیطره یهود،فعالیت گستردهای برایساخت فیلم به نفع یهودیان آغاز کردند و فیلمهایی در تمجید ازشخصیتهای یهودی مانند امیل زولا،جواریز و دریفوسساختند.دریفوس یک یهودی فرانسوی بود که به جرم جاسوسیبازداشت شد؛اما گروههای فشار صهیونیستی در فرانسه توانستنداو را در دادگاه تبرئه کنند و از او یک قهرمان اسطورهای بسازند.
در سال 1942،فیلم یانکی داندی ساخته شد.در این فیلم،زندگی جورج.م.کوهن یهودی که ستاره نمایشهای موزیکال،کارگردان،تهیه کننده،بازیگر،نمایشنامه نویس و تصنیفساز بود،به نمایش در آمد و تأثیر زیادی بر تماشاگران یهودی در اروپا وآمریکا گذاشت.جیمز کاگنی،بازیگر یهودی این فیلم،جایزه اسکاربهترین بازیگر را دریافت کرد.
زمانی که کنگره آمریکا عملیاتی را علیه مخالفان ایالات متحدهبه رهبری مک کارتی-که از اعضای کنگره بود-آغاز کرد، نامتعدادی از سینماگران یهودی در فهرست اسامی مخالفان قرارگرفت که برخی از آنها عبارتند از:هربرت بیومن(تهیه کننده،کارگردان و نویسنده)،ادریان اسکات(تهیه کننده و نویسنده)، ادوارد دمیتریک(کارگردان فیلم صهیونیستی آن سوی آتش)،الفابیس،والتون تروبو،لیستر کول،آلبرت مالتز(فیلمنامه نویس)،زیر دموشیل(بازیگر)و آرتور میلر(نمایشنامهنویس)که بعدها بامارلین مونرو،ستاره معروف آمریکایی ازدواج کرد.با پیش آمدنچنین اوضاعی،یهودیان ناچار شدند تولید فیلمهایی را که به طورعلنی برای صهیونیسم تبلیغ میکرد،کاهش دهند؛اما با مرگمشکوک مک کارتی،(که گفته میشد توطئه یهودیان بود)،آنانفعالیت پیشین خود،یعنی ساختن فیلمهایی با گرایشهایصهیونیستی را استمرار بخشیدند.در آن زمان بود که فیلمخداحافظ کلمبو،ساخته شد. این فیلم،داستان عاشقانه دو جوانیهودی را به تصویر میکشید.کارگردانی فیلم بر عهده لاری بیرسبود و نقش اول آن را ریچارد بنیامین یهودی و الی مکگرابرعهده داشتند.بعدها نیز فیلم راشل...راشل به کارگردانی پلنیومن یهودی،و فیلم سامسون و دلیله به کارگردانی سیسیلدومیل با سرمایه شرکت یونیورسال ساخته شد.
طی دهه 1950 و 1960،فیلمهای صهیونیستی آشکارترشدند.در سال 1956،شرکت پارامونت فیلم ده فرمان رابازسازی کرد.این فیلم،پیشتر در سال 1923 ساخته شده بود.
نسخه دوم فیلم ده فرمان به کارگردانی سیسیل دومیل در مصرفیلمبرداری شد و چند هزار نفر از نیروهای ارتش مصر نیز در آننقش ایفا کردند.وقتی فیلم ساخته شد و در سینماهای آمریکا رویپرده آمد،حکومت انقلابی مصر فهمید که فریب خورده است.زیراده فرمان یک فیلم تبلیغی صهیونیستی بر ضد مصر بود.لذا،ازنمایش آن در مصر جلوگیری شد و اغلب کشورهای عرب نیز ازمصر پیروی کردند.
در نیمههای دهه 1950 فیلم خروج(اکسودس)به کارگردانیاوتو پره مینجر یهودی ساخته شد.این فیلم،مهاجرت یهودیان بهفلسطین و ماجرای ایجاد اسرائیل را بازگو میکند.در جای جایفیلم صحنههایی از رنج یهودیان هنگام مهاجرت گنجانده شده تااحساسات تماشاگران برانگیخته شود.همچنین،این فیلم اعراب راوحشی و تشنه به خون یهود تصویر کرده است.در سال 1959،شرکت متروگلدن مایر،فیلم بنهور راساخت.این فیلم،داستان یک قهرمان اسطورهای یهود به نامبنهور است.نگارنده به یاد دارد که در سال 1960 وقتی این فیلمدر یکی از سینماهای شهر استانبول به نمایش درآمد،به همراهچند جوان دیگر عرب که در دانشگاههای این شهر تحصیلمیکردیم،به نزد صاحب آن سینما رفتیم و از او خواستیم نمایشفیلم بنهور را متوقف کند.ما تلاش بسیار کردیم تا احساساتاسلامی او را برانگیزیم.او هم تحت تأثیر قرار گرفت و نزدیک بودگریه کند؛به ویژه که ما از کینه صهیونیستها نسبت به اسلام ومسلمانان و از جنایات آنها در حق فلسطینیها سخن سردادیم.
وقتی صاحب سینما را در چنین حالتی دیدیم،فکر کردیم به نتیجهدلخواه خود رسیدهایم.اما صاحب سینما با اینکه حرفهای ما راقبول داشت،عذرخواهی کرد و گفت نمیتواند از نمایش آنجلوگیری کند.علت را جویا شدیم،با صراحت تمام گفت که چندنفر از ثروتمندان یهودی استانبول،سینمای او را برای نمایش اینفیلم اجاره کرده و بهای بلیطها را برای تمام مدت نمایش فیلمپرداختهاند.حتی به او لطف کرده و گفتهاند که میتواند خودش همبلیطها را بفروشد و پول آنها را ببرد!لازم به یادآوری است،فیلمبنهور تاکنون سه بار ساخته شده است.نخستین بار در دورانسینمای صامت در سال 1926؛بار دوم در سال 1959 و بابازیگری چارلتون هستون هنرپیشه آمریکایی و بار سوم در سال1982،و باز هم با بازیگری چارلتون هستون.در این فیلم،هستونکه ستاره ششپر اسرائیل را بر روی سینه خود دارد،ایفای نقشمیکند.
در سال 1960،فیلم سرزمین فراعنه،پیرامون کوچ یهودیان ازمصر،با یک قصه دراماتیک و احساس برانگیز ساخته شد.
یهودیها در همان سال،ایستر و پادشاه و در سال 1961،فیلمسلیمان و ملکه سبا را تولید کردند.